و دوازده یلدا گذشت... زیبایی زمستان را در اولین شب به انتظارش بودیم، تدارک هندوانه و آجیل هم شده بود، نزدیک غروب و آغاز شب یلدا، غروبی که یادمان نمیرود و مُهر داغی که در یلدا به دلمان زده شد. غروبی که خورشید محبت، غروب کرد و تاریکی یلدا در محفل خانه دو صد چندان حس شد، غروبی که اشک و آه بود و یلدایی که خیال تمام شدن نداشت، غروبی که سرمایش استخوان سوز بود و داغیش، دل را کباب میکرد غروبی که سیاه سیاه بود. غروبی که هنوز سردیش، میسوزاند، در آن غروب بادی سیاه وزید و خاموش کرد شمعی که زمین را روشن کرده بود.شادی روحش فاتحه و صلوات
+ نوشته شده توسط محمد مولایی در جمعه یکم دی ۱۳۹۶ و ساعت 11:9 | نشاط...
ادامه مطلبما را در سایت نشاط دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3movlaie بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 12:46